به گزارش خبرگزاری حوزه، ۲۰ فروردین یادآور شهادت روایتگر فتحی است که خود در دروازه شهر فتح شده ایستاد و برای بقای این فتح و ظفر هزینه ای به قیمت جان شیرینش را پرداخت.
نویسنده ی متعهد و توانا، راوی با صفای روایت فتح، سردبیر مجله ی ادبی و هنری سوره و مسئول واحد تلویزیونی حوزه هنری، تنها بخشی از عناوین پرافتخار سید مرتضی آوینی است؛ همو که همراه یک گروه فیلمبرداری به منظور ساخت مجموعه تازه ای از روایت فتح به یکی از مناطق عملیاتی ۸ سال دفاع مقدس، عزیمت کرد و در حین بررسی منطقه و تحقیق پیرامون هشت سال دفاع مقدس به همراه مهندس محمد سعید یزدان پرست با مین برخورد نمود و به آرزویش یعنی شهادت در راه خدا دست یافت.
او خود دو روز پیش از این سفر و در پاسخ به این پرسش که به کدام منطقه می روی گفته بود:" می دانی به کجا می روم، به فکه، همان جایی که رزمندگان ما با چشم خود تحویل نفوس شهدا توسط فرشتگان را مشاهده می کردند".
شک ندارم که اگر بیست و نه سال پیش، شخص دیگری به جز رهبر معظم انقلاب به سید مرتضی آوینی، لقب "سید شهیدان اهل قلم" را می داد، کمتر متوجه اهمیت و تاثیرگذاری کار این هنرمند، روزنامه نگار و نویسنده متعهد می شدیم؛ اهمیتی که تقویم ها روز شهادتش را به نام روز "هنر انقلاب اسلامی" برای همیشه ثبت کرده است.
او که در هنرمستندسازی اش و در هنر قلم و بیانش، بیش و پیش از همقطاران خود شیدای حقیقت بود، زودتر به مقصد رسید، کما این که عصاره سخنش نیز برآمده از همین موضوع بود؛ "هنر، شیدایی حقیقت است. همراه با قدرت بیان آن شیدایی و هنرمند کسی است که علاوه بر شیدایی حق، قدرت بیان آن را نیز از خداوند متعال گرفته است هر یک از این دو شیدایی حق و قدرت بیان - اگر نقص داشته باشد اثر هنری خلق نمی گردد ... اصل لازم شیدایی حق است و قدرت بیان شرط کافی است".
این بینش و دیدگاه متعالی سید مرتضی در عرصه هنر که حقیقتاً او را باید مجاهد بزرگ عرصه جهاد تبیین توصیف کرد، ریشه در نگاه عارفانه و حکیمانه حضرت روح الله (ره) دارد، آن جا که فرمود: "تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل دهندۀ اسلام ناب محمدی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ اسلام ائمۀ هدی ـ علیهم السلام ـ اسلام فقرای دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگانِ تاریخِ تلخ و شرم آور محرومیتها باشد. هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کنندۀ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد... هنر در مدرسۀ عشق نشان دهندۀ نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی است. هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامی گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است".
هر چند که حدود سه دهه است که جسم دنیایی سید شهیدان اهل قلم در دنیای خاک گرفته ما حیات ندارد اما بی شک اندیشه و تفکر او که به یادگار مانده از روح حاکم بر آثارش است، به سان فانوسی است که می تواند ظلمت زدگان را به سوی نور هدایت کند و به خصوص امروز که رهبر و مقتدایمان از ما مطالبه جهاد تبیین را دارند، راه و رسم و سیره این شهید والامقام، بهترین الگوست که می تواند به ما در تحقق اهداف کلان انقلاب اسلامی در این زمینه بسیار کمک کند.
سیدمحمدمهدی موسوی
نظر شما